چاک پالانیک باشگاه مشتزنی را زیر بار قرض نوشت | بدون رادیو و تلویزیون؛ نوشتن روی دستمال توالت
تاریخ انتشار: ۲۸ بهمن ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۹۳۱۹۷۷
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از گاردین، چاک پالانیک، نویسنده رمان باشگاه مشتزنی (Fight Club) در یادداشتی درباره زمانی که مشغول نوشتن این رمان بود مینویسد: «اینجا پای یک عالم حساب و کتاب وسط است. لطفا همراه من بمانید. قیمت اولین خانه من ۶۰ هزار دلار بود. ۵ هزار دلاری را که پساندازم بود، وسط گذاشتم و قصد داشتم باقیش را به صورت اقساط ماهانه ۵۰۰ دلاری با ۱۰ درصد بهره پرداخت کنم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
عواید ماهانه به زحمت میتوانست از عهده پرداخت وام بربیاید و آن همه چیزی بود که میتوانستم بپردازم. در پایان یک دوره ۱۰ ساله فروشندگان مبلغ اصلی منهای بهره را که ۱۴ هزار دلار بود از من مطالبه میکردند و من تقریبا همه داراییم را از دست میدادم.
همه چیز به جز تخت و میز تحریرم باید میرفت. اولین بار که دوستی برای ملاقات آمد و دید چیزی جز یک میز بزرگ و تختی کوچک در خانه نیست، به شوخی گفت: چرا برای اتاق خوابت متصدی پذیرش گذاشتی؟
تلویزیون و رادیو قادر به پیدا کردن هیچ ایستگاهی نبودند. هیچ شبکهای به این محله جنگلی با جادههای خاکی سرویس نمیداد. البته میتوانستم بخوانم و بنویسم. یا میتوانستم به مهمانیها بروم و خودم را بیندازم روی مبلهای دیگران.
بنابراین سرراستترین تصمیم را گرفتم. مگر من سالهای گذشته را به اندازه کافی برای نوشتن رمانهای تقلیدی از استفن کینگ هدر نداده بودم که هیچ کارگزاری حاضر نبود به آنها دست بزند؟ اگر قرار بود چیز تازهای بنویسم، هیچ فصلی را نباید طولانیتر از یک موزیک ویدیو مینوشتم. هر چیزی را که شخصیتها میگفتند یا هر کاری که میکردند، باید از گنجینه حرفها و رفتارهای باهوشترین دوستانم کش میرفتم. تصمیم گرفتم این کتاب جدید را پشت دستم، روی دستمال توالت یا دستمال سفره بنویسم. هفتهای یک بار هم، همه این نوشتهها را در یک بعد از ظهر آرام در کامپیوترم تایپ کنم.
پیشبینی رئیسجمهوری ترامپ در رمان کینگ پایان جدید استفن کینگ برای رمان «ایستادگی» ترامپ استفن کینگ را بلاک کردجزئیات پیرامون تمهای اصلی مشخص شدند. مثلا فلان شخصیت چه شغلی دارد، یا چگونه با عشق واقعیش ملاقات کرده است، یا او کجا زندگی میکند. برنامهام این بود که مجموعهای از داستانهای کوتاه بنویسم. نویسندگانی مثل ریموند کارور، مجموعههای قابل توجهی چاپ کردهاند. اما وقتی داستانهایم را پشت سر هم مرتب کردم، دیدم خودشان یک الگو میسازند. آنها داستانی بزرگتر تعریف میکردند، اما لازم بود برای اینکه به فرم کلاسیک یک رمان دربیاید، چند فصل برای اتصال داستانها به هم اضافه کنم.
همه اینها در حالی بود که سایه آن بازپرداخت ۱۴ هزار دلاری پدیدار میشد.
بگذارید بگویم باشگاه مشتزنی، این رمان خشن، فروخت. بعد هم حقوق انتشارش در کشورهای دیگر فروخته شد. بعد هم حق ساخت فیلم از روی آن. با هولدینگی که وام را پرداخت کرده بود، تماس گرفتم که قرار ملاقاتی بگذاریم و پول خانه را بپردازم. شرکت زیر مجموعه به نظر میرسید متعلق به یک زوج بازنشسته باشد. زن اشک ریخت و گفت که آنها امیدوار بودند برای سالهای آتی از طرف من پول دریافت کنند، چرا که ۱۰ درصد بهره در مقایسه با هر چه بانک بتواند پیشنهاد دهد شیرینتر بود.
قبل از آنکه خانه را به مبلغ ۹۰ هزار دلار بفروشم، سه رمان دیگر پشت آن میز نوشتم. خانه هنوز در آن گوشه تاریک، در میان انبوه درختان نشسته است. هر کس آنجا زندگی میکند، امیدوارم دوستش داشته باشد.»
از روی این کتاب، فیلمی با عنوان Fight Club به کارگردانی دیوید فینچر و با بازی برد پیت، ادوارد نورتون و هلنا بونهام کارتر اقتباس شده است.
ادوارد نورتون | چرا «باشگاه مشت زنی» در باکس آفیس موفق نبود؟باشگاه مشتزنی با ترجمه پیمان خاکسار توسط نشر چشمه منتشر شده است.
کد خبر 478966 برچسبها سینمای جهان ادبیات کتاب - نویسندگان و پدید آورندگان آمریکامنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: سینمای جهان ادبیات آمریکا باشگاه مشت زنی ۱۰ درصد بهره استفن کینگ داستان ها هزار دلار
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۹۳۱۹۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عرضه روایت ترس سربازرس مگره در بازار نشر
به گزارش خبرنگار مهر، رمان پلیسی «مگره میترسد» نوشته ژرژ سیمنون بهتازگی با ترجمه عباس آگاهی توسط انتشارات جهان کتاب منتشر و راهی بازار نشر شده است. اینکتاب صدوهجدهمینعنوان مجموعه پلیسی نقاب است که اینناشر منتشر میکند.
سربازرس ژول مگره یکی از شخصیتهای مهم ادبیات پلیسی فرانسویزبان است که ژرژ سیمنون نویسنده بلژیکی خلقش کرده و ترجمه داستانهایش توسط عباس آگاهی در مجموعه پلیسی نقاب چاپ میشود.
پیش از اینکتاب، رمانهای «دلواپسیهای مگره»، «مگره از خود دفاع میکند»، «تردید مگره»، «شکیبایی مگره»، «مگره و سایه پشت پنجره»، «سفر مگره»، «دوست مادام مگره»، «مگره در کافه لیبرتی»، «ناکامی مگره»، «مگره دام میگسترد»، «مگره و جسد بیسر»، «مگره و زن بلندبالا»، «مگره و آقای شارل»، «بندرگاه مه آلود»، «پییر لتونی»، «مگره در اتاق اجاره ای»، «مگره و مرد روی نیمکت»، «مگره و شبح»، «مگره نزد فلاماندها»، «مگره سرگرم میشود»، «تعطیلات مگره»، «دوست کودکی مگره»، «مگره و مرد مرده»، «مگره و خبرچین»، «مگره و بانوی سالخورده»، «مگره و جنایتکار» «مگره و جان یک مرد»، «لونیون و گانگسترها»، «سربازرس مگره و دیوانه بِرژِراک»، «سربازرس مگره در شب چهارراه»، «مگره و مرد بیخانمان»، «سربازرس مگره در کافه دوپولی»، «مگره»، «سربازرس مگره در قضیه سَنفیاکْر» و «مگره و مردمان محترم» از آثار ژرژ سیمنون، در قالب مجموعهنقاب با محوریت شخصیت سربازرس مگره چاپ شدهاند.
در رمان «مگره میترسد» سربازرس در حال بازگشت از کنگره پلیس بینالملل در بوردو است که با دعوت دوست قدیمیاش قاضی بازپرس شابو، به شهر کوچک فونتنه لو کنت میرود. به محض پیادهشدن سربازرس از قطار و ورودش به شهر، اینخبر به او میرسد که طی ۳ روز ۲ قتل در شهر رخ داده و یکمرد اشرافزاده و یکبیوه سالخورده هر دو به یکشکل و با یکوسیله به قتل رسیدهاند. مرد مقتول با هزینه شوهرخواهرش زندگی میکرده و زن پیر هم در گذشته ماما بوده است.
سربازرس که درگیر معمای اینقتلها شده، در شهر فونتنه لو کنت ماندگار میشود و طی روزهای ماندنش در شهر، قتل سوم هم رخ میدهد. مقتول اینبار پیرمردی دائمالخمر است. با کسب اطلاعات بیشتر، سربازرس متوجه میشود در شهر کوچک، دو جبهه اصلی وجود دارد که بهخاطر اختلافات طبقاتی با هم درگیر هستند و نگاهشان به یکدیگر، با یکسوءظن ریشهدار همراه است.
رمان پیشرو ۹ فصل دارد که بهترتیب عبارتاند از: «قطار کوچک محلی در زیر باران»، «فروشنده پوست خرگوش»، «آموزگاری که نمیخوابید»، «زن ایتالیایی با خونمردگیهای زیر پوست»، «بازی بریج»، «آیین عشاء ربانی ساعت دهونیم»، «گنجینه لوئیز»، «معلول گرو_نوایه» و «کمیاب و قیمتی».
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
بازرس پلیس با نشاطی تهاجمی، انگار دارد انتقامی شخصی میگیرد، ادامه داد:
«معنی اینو درک میکنید؟ دکتر ورنو ادعا کرده که جسدی روی پیادهرو افتاده بوده، جسدی که تقریبا سرد شده بوده، و حالا آمده تا از کافه پست به پلیس تلفن بزنه. اگه قضیه اینجوری بوده باشه، باید دوبار از کوچه صدای پا شنیده میشدو شالو که نخوابیده بوده، حتما اینصداها رو شنیده.»
بازرس پلیس هنوز جرئت نمیکرد ابراز پیروزی کند، ولی احساس میشد که هرلحظه بر هیجانش افزوده میشود.
«شالو سوءسابقهای نداره. اون یکآموزگار سرشناسه. هیچدلیلی نداره که بخواد قصهای سر هم کنه.»
مگره یکبار دیگر حاضر نشد به دعوتی که دوستش با نگاه از او میکرد پاسخ مثبت بدهد و حرفی بزند. آنوقت سکوتی طولانی برقرار شد. شاید بهمنظور رعایت جلسه، قاضی چندکلمهای با مداد روی پرونده گشاده در مقابلش یادداشت کرد و وقتی سرش را بلند کرد مشخص بود که چهرهاش منقبض شده است و با صدایی گرفته پرسید:
«آقای شالو شما متاهل هستید؟»
«بله، آقا.»
خصومت بین دو مرد محسوس بود. شالو هم چهرهاش گرفته بود و به نحوی تهاجمی پاسخ میداد. انگار قاضی را، اگر قصد نادیدهگرفتن شهادتش را داشته باشد، به چالش میطلبد.
«فرزند هم دارید؟»
«نه.»
اینکتاب با ۱۸۲ صفحه، شمارگان ۳۰۰ نسخه و قیمت ۱۵۰ هزار تومان عرضه شده است.
کد خبر 6097026 صادق وفایی